امروز روز خوبی نیست ... آنقدر خوب نیست که بادبادکی با گوشواره های آویزان رنگارنگش نمی تواند نگاهم را بدزدد .
نه خوب نیست ، هیچ خوب نیست .
شاید آنقدر بد است که می خواهم جای آن پرنده باشم که از شرق تا غرب را پرواز کرد تا تنها پیام آور بهار باشد ...
اما از بخت بدش آن سال بهار شوق آمدن نداشت .
کاش فردا روز خوبی باشد پر از همهمه ی بادهایی که بوی باران می دهند .... می خواهم ببارم ، بغض مجالم نمی دهد .
بهار ِ من فردا چشم به راهت هستم ....
سلام خانومی
وب جالبی داری
برات آرزوی موفقیت میکنم
اگه دوست داشتی منا لینک کن تا منم تو را لینک کنم
..::((مشاور املاک عشق))::..