دلتنگی ها

عاشقانه

دلتنگی ها

عاشقانه

نشانی

نشانی اول

محمدمهدی دادگو، خسروشکیبایی و جمشید مشایخی

می‌دانم

حالا سالهاست که دیگر هیچ نامه‌ای به مقصد نمی‌رسد

حالا بعد از آن همه سال، آن همه دوری
آن همه صبوری

من دیدم از همان سرِ‌ صبحِ آسوده

هی بوی بال کبوتر و
نایِ تازه‌ی نعنای نورسیده می‌آید

پس بگو قرار بود که تو بیایی و ... من نمی‌دانستم!
دردت به جانِ بی‌قرارِ پُر گریه‌ام
پس این همه سال و ماهِ ساکتِ من کجا بودی؟


حالا که آمدی
حرفِ ما بسیار،
وقتِ ما اندک،
آسمان هم که بارانی‌ست ...!

به خدا وقت صحبت از رفتنِ دوباره و
دوری از دیدگانِ دریا نیست!
سربه‌سرم می‌گذاری ... ها؟
می‌دانم که می‌مانی
پس لااقل باران را بهانه کُن
دارد باران می‌آید.

مگر می‌شود نیامده باز
به جانبِ آن همه بی‌نشانیِ دریا برگردی؟

پس تکلیف طاقت این همه علاقه چه می‌شود؟!

تو که تا ساعت این صحبتِ ناتمام
تمامم نمی‌کنی، ها!؟

باشد، گریه نمی‌کنم
گاهی اوقات هر کسی حتی
از احتمالِ شوقی شبیهِ همین حالای من هم به گریه می‌افتد.

چه عیبی دارد!
اصلا چه فرقی دارد
هنوز باد می‌آید،‌ باران می‌آید
هنوز هم می‌دانم هیچ نامه‌ای به مقصد نمی‌رسد
حالا کم نیستند، اهلِ هوای علاقه و احتمال
که فرقِ میان فاصله را تا گفتگوی گریه می‌فهمند
فقط وقتشان اندک و حرفشان بسیار و
آسمان هم که بارانی‌ست ...!


این شعر از آلبوم نشانی ها (با صدای مرحوم خسرو شکیبایی ) انتخاب شده است 

نظرات 8 + ارسال نظر
آیدا یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:34 ق.ظ http://sofiya.blogsky.com/

زندگی صحنه یکتا هنرمندی ماست. هر کس نغمه خود خواند و از صحنه رود. صحنه پیوسته به جاست. خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
سلام دوست عزیز خیلی ممنون که با گذاشتن اشعار خسرو شکیبایی یاد و خاطر هنرمند عزیزمان رو در دلمون دوباره زنده کردی با آرزوی بهترینها برای شما دوست عزیزم موفق باشید

وحید یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:05 ب.ظ http://www.arinoos.blogsky.com

سلام دوست عزیز
امیدوارم خوب باشید.
از تاخیر بسیار طولانی ام عذر می خوام
شعر زیبایی بود
خدا بیامرزتش
مرد بزرگی بود
فعلا...

سعید یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:28 ب.ظ http://terman.blogfa.com

سلام

انتخابت خیلی عالی بود خدا رحمتش کنه

سعید یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:29 ب.ظ http://terman.blogfa.com

به خودم چرا،

اما به تو که نمی توانم دروغ بگویم!

می دانم بر نمی گردی!

می دانم که چشمم به راه خنده های تو خواهد خشکید!


آپم و منتظرت تا بیای

[گل]

فرشید دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:32 ق.ظ http://farshidx.blogsky.com/

سلام
این همه آپ کردی یه خبری به ما میدادی
جالب بود
به خصوص مطلب خسرو شکیبایی
که خودم از طرفداراش بودم
منم آپم وقت کردی یه سر بیا
بای

•*..*• مهرنوش خانومی•*..*• سه‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:36 ق.ظ http://tameshki.blogsky.com

خدا بیامرزدش ...

با من دوست میشی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میای پیشمممممممممم
منتظرتماااااااااا

فرشید سه‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:32 ق.ظ http://farshidx.blogsky.com/

پری عزیز
ما که خودمون از درپیتهای روزگار هستیم!
امروز شعر یغما گلرویی رو خوندم به در پیت بودن خودم بیشتر پی بردم!
تازه مطلب شما که خیلی بهتر از بعضی وبلاگهای بی معنیه که
تا یه چرتی مینویسند میگن بیا حالا انگار شق القمر کردند
ولی کارای تو خیلی بهتر از اوناست
موفق باشی

یاسر سه‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:11 ق.ظ http://asemooni.blogsky.com

سلام آسمونی

خدا بیامرزه خسرو شکیبایی رو. صداش آسمونی بود...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد