دلتنگی ها

عاشقانه

دلتنگی ها

عاشقانه

دوباره ...

دوباره تکرار میشوی

در لحظه های عاشقی

در دستانم

در بوسه های بی پایانم

دوباره  پیچک وار بر بازوانم می آویزی

و قد می کشی در بلندای شرم آلود وجودم

گرمی دستانت چون جویباری روان می شود

 بر فراز و نشیب سینه ام  

و طعم عسل لبانت

لبم را می گزد

خاطراتم رقم می خورند در پس غباری از اندوه

و من هنوز لبخند می زنم ...

می تکانم نگاهم را

سوار قطره اشکی می لغزی روی گونه ام

می نوشمت تا نبینی

هنوز اشکی در بساطم مانده است ...

و عشق هی تکرار می شود در سینه ام

و چه بیتاب می شوم برای لحظه ی ناب کودکیت ...

برای "تو"

برای "عشق"

برای " همیشه ماندنت " ...