دلتنگی ها

عاشقانه

دلتنگی ها

عاشقانه

15 فروردین 88 ساعت 7 ...

سلام به سال نو ... با همه ی خوبی ها و بدی هایی که توش قایم شده ....

خداحافظ سال کهنه ... با همه ی خوبی ها و بدی هایی که برامون داشتی ....

امروز 15 فروردین ... یه روز عالی توی 87 که فکر می کنم برای من روز خوبی در 88 نباشه ...

امروز ساعت 7 من به انتظار یه عشق کهنه خواهم نشست ، به انتظار تو ... . با اینکه می دونم نمی آی به خودم می گم هنوز دوستم داره پس حتما می آد ... 

 

۱۵ فروردین پارسال یادش بخیر ... اولین باری که دیدمت ... کافی شاپ ! رانی ! دستهایی که برای حس گرمی تازه ی تن دیگری تشنه بودن و به روشون نیاوردن ... لحظه - لحظه اش یادمه ... 

نمی دونم به چی دل خوش کردم ... اصلا یادت هست امروز چه روزیه . یا اصلا قرارمون یادت مونده ؟

کاش بیای ....

بیای و ثابت کنی .... چی می گم ؟ چی رو باید ثابت کنی ؟ اما من میام تا باورت بشه هنوز با همه ی مشکلاتی که دارم عاشقت موندم ... و می خوام بدونی اگه قرارمون اون سر دنیا هم که بود می اومدم . به هر سختی که بود می اومدم ...

15 فروردین 88 ساعت 7 ... انتظار ؟ عشق ؟ باور ؟ دروغ ؟ کدوم کلمه توی امروز نهفته است ... تو باید بگی - با اومدنت و یا نیومدنت ...!!!

اونایی که نمی دونن قضیه چیه می تونن به نوشته های شهریور 87 – چهارشنبه ی سربی - تو بخش آرشیو مراجعه کنن....

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
نوشی شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 07:20 ب.ظ http://taMeshki.blogsky.com

پست شهریور ۸۷ رو خیلی دوست دارم ..

سربی !

حسش کردم

خیلی سخت !

[ بدون نام ] دوشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 08:18 ق.ظ http://ahange-sobh.blogsky.com/

توی وب دنبال دلتنگی هات می گردی؟؟

وحید دوشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 08:17 ب.ظ http://www.arinoos.blogsky.com

بازم سلام
وقتی بخونم می فهمم چی می گی.
بعدا خبر می دم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد