دلتنگی ها

عاشقانه

دلتنگی ها

عاشقانه

دردی اگر داری و همدردی نداری  

با چاه آن را در میان بگذار  

                                       با چاه 

غم روی غم اندوختن  

دردی ست جانکاه  

گفتند این را پیش از این  

اما نگفتند  

کر همرهان در چاهت افکندند و رفتند  

آنگاه دردت را کجا فریاد کن !؟ 

                                         آه....  

 

فریدون مشیری

نظرات 2 + ارسال نظر
آتیش پاره دوشنبه 8 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 07:56 ق.ظ http://www.miss-atishpare.blogsky.com

بعضی از شعرای مشیریو دوست دارم! اینم جزو اون بعضیا بود

STATIC چهارشنبه 20 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 01:42 ب.ظ http://WWW.1MORE.BLOGFA.COM

کاش ان روزها دیگر تکرار نشود
روز تشویش خاطره ها
روزهای تکرار خطا
روزهای توهین و تحقیر
روزهای رفتن یک ارزوی گران
...؟
کاش باز هم می توانستم اسمان را بدرم
به کوچه های ان طرف تر سفری تکراری کنم
کاش می توانستم دیوار را بشکافم
و باغ خاطره هایم را ان سوی دیوار ...
کاش می شد پنجره را دوباره به روی باغ گشود
کاش باران دوباره می بارید
کاش می توانستم پرواز کنم
به اولین نقطه
به اولین اغاز
به اولین تابش
به مقصدی تازه
به اوج یک قله ی باریک و بلند
به فراموشی و احمق بودن
به سفر حجمی در خط زمان
و به حجمی "خشک " خود را ابستن کردن
.
.
.
خودم را می بینم
خودم را می شنوم
به خاطرم می سپارم
پرنده ای را که مهاجرت را تازه اموخته است
و به یاد او می افتم که روزی گفت :
{ پرواز را به خاطر بسپار
زیرا پرنده مردنی ست }
...؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد