وقتی برای اولین بار این ترانه رو شنیدم ؛ چشام بارونی شد. پر شدم از یه حس آشنا ... کلمه کلمه ی اون در عین سادگی لبریز از احساس یه عاشقه .
من فقط عاشق اینم حرف قلبت و بدونم الکی بگم جداشیم تو بگی که نمی تونم
من فقط عاشق اینم بگی از همه بیزاری دو سه روز پیدام نشه تا ببینم چه حالی داری
من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم انقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم
عاشق اون لحظه ام که پشت پنجره بشینم حواست به من نباشه دزدکی تو رو ببینم
ببینم که وقتی هستم مهربونی یا همیشه ببینم کدوم ترانه م رو لبات زمزمه می شه *
من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم انقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم
من فقط عاشق اینم روزایی که با تو تنهام کار و بار زندگی مو بذارم برای فردام
من فقط عاشق اینم وقتی از همه کلافه م بشینم یه گوشه ی دنج موهای تو رو ببافم
من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم
انقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم
خواننده و آهنگساز : سیاوش قمیشی
تنظیم : KC Bondarترانه سرا : افشین مقدم
این آهنگو روزی چند بار گوش می دم و هر روز یه چیز جدید توش کشف می کنم...
خیلی زیباست...
عاشقشم پریا !!
تمام احساساستم رو بیان میکنه !!
حالا
از تمامی قصه ، تنها
قاب عکسی مانده ست
که شباهتی عجیب به دختری از تبار ترانه دارد
حالا باران که می آید
خاک این خانه خالی
هنوز بوی عشق و عود و عسل می دهد
حالا مدام از پی نشانی تو
فنجان های قهوه را دوره می کنم
مدام این چشم بی قرار را
با بغض و بهانه ی باران آشنا می کنم
مدام این دل درمانده را
با باور برودت عشق
آشتی می دهم
باید این ساده بداند
بانوی برفی بیداری ها
دیگر به خانه ی خواب و خاطره باز نخواهد گشت
وای خدا این شعر چه حس آشنا و قشنگی داره ...
کاش اسمت رو می نوشتی . تا بدونم این هدیه ی با احساس از طرف کیه ؟
سلام پری جون
خوبی؟
آره ترانه ی با دلیه
آه
می دونی گاهی وقتا زدن حرف تازه سخت می شه.
به سختیه بغضی که تو گلوته
به سختیه اشکی که پشت چشات سنگینی می کنه.
نمی دونی این اشک کی قراره بریزه.
ولی کاش می دونستی اگه این اشک بریزه سبک می شی یا نه؟
می بینی همه حرفام تکراریه
دیدی گفتم سخته.
فعلا...
شاید که گفتنش
گمان گزافی از بازگشت گریه های گهواره باشد
اما می گویم
اگر شبی از خیابان خیس خواب های من آمدی
سیبی از سیب های سرخ باغ بالا می دزدیم
می نشینیم کنار همان ساعت سبز خواب آلود
و تا زنگ ناممکنش
از عشق و آسمان و آینه می گوییم
اگر روسری زردت از آنسوی ترانه طلوع کند
دستادست رو به بی دامنه ی رؤیا می رویم
با همین قالی رنگ و رو رفته ی اتاق
شوخی نمی کنم
این قالیچه یادگار سبزی از صداقت سلیمان است
درپریدنش شک نکن
عسلبانو
شک نکن
عالی بود ...
.
دلتنگ بودم، اومدم اینجا ...
.
لذت بردم
سلام پری جون خوبی؟آره من عاشق این بودم حواسش به من نباشه دزدکی اونو ببینم...............
محشره ...
وب زیبا جالب وپرمحتوایی داری .